آرمانشهر

درد دلهای یک رضا + بعضی اشعار

آرمانشهر

درد دلهای یک رضا + بعضی اشعار

یک شعر از کولیها

سرم را در را ه عشق تو خواهم باخت

چرا که تو آبی

چرا که من آتشم

و ما همدیگر را نمی‌فهمیم.

نمی‌دانم عقلم را از دست داده‌ام یا نه،

چرا که تو مرا به دنبالت می‌کشی

چرا که من بازیچه ام

در دست احساسات تو.

وقتی گمان می‌برم که در چنگ منی

تو می‌جهی،

تو فرار می‌کنی

از دستهای من،

تا روزی که دوباره بخواهی برگردی

و مرا ببینی

خشمگین و غمزده

اما عاشق.

سرم را در راه عشق تو خواهم باخت.

چرا یکبار برای همیشه

از این رویای دروغین

بر نمی‌خیزی.

در پایان برایم روشن می‌شود

که تو با من شوخی می‌کردی

که تو می‌خندیدی

رو در روی من

به احساساتم

به قلبم.

سرم را در راه عشق تو خواهم باخت

اگر دوستت بدارم

اینگونه جنون‌آمیز

که دوستت می‌دارم.

صخره نیستم

که موج بر من بکوبد،

از گوشتم و استخوان،

و شاید همین فردا

از دهانم بشنوی

خدا حافظ!



این شعر ترجمه ای از یک ترانه ی کولیهاست از خواننده ای به نام خوزه مرسه که توسط آقای علامه زاده ترجمه شده است

 
 

 

لحظه ی دیدار

 

  


لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من ، دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم

های ! نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ
آی ! نپریشی صفای زلفکم را دست

آبرویم را نریزی دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است .

مهدی اخوان ثالث


این مطلب و مطلب قبل از وبلاگ مشهدیها میباشد

عشق آسان نیست


gol6-2.jpg
تازه فهمیدم عشق آسان نیست

سختی پشت سختی
گذشتن از تو مقدور است؟

نمیدانم
من حق دارم از تو بخواهم؟

بخواهم که مانند بلبلی در قفس باشی؟

حتی اگر قفست طلایی باشد؟

امروز فهمیدم عشق از جمع علاقه و تفاهم میآید

در علاقه من شکی نکن ولی در تفاهم ؟؟


بی تو.......................................................


          بی تو هیچم؛ هیچ؛همچون سال؛ بی ایام خویش


        بی تو پوچم: پوچ؛همچون پوست:بی بادام خویش


       ای تو همچون غنچه؛عطر عصمتم را پاسدار


      ای پناهم داده در خلوتگه آرام خویش


     ای تو روشن تر ازهر مقیاس؛ با دیدار تو


    دیده ام صد کهکشان خورشید را؛ در شام خویش


   در خزان عمرم و؛در سینه پروردم بهار

 
   در شگفتم از شکفتنهای بی هنگام خویش

 
  آشنای پیکرم دستی به جز دست تو نیست


                 گر چه نام دیگری را بسته ام بر نام خویش



              

                         مرزا: تقدیم به همسر گلم



                


                                                      



عکس دیگری از فرهاد

              
 
 008470.jpg

یه دروغ شیرین. البته از طرف او


           تو برام  نها یت  خواستنی

         
         مثل خون در همه رگهای منی


        هر که هستی تو برام نهایتی


       تو مقدسی؛تو پاک یه آیتی


      ذره ذره تن و وجودمی


    پاک مثل لحظه سجودمی


             گاهی آرامش شبهای منننننننننننننی


                                     گاهی فریادی و غوغای مننننننننننننننننننننی



 


                    هر چند تا بخوانی میگی دروغه. ولی......................



آ قای محترم این چرت و پر ت ها که نو شته ای چی بود؟

آخه من به تو چی بگم هر چی دلت خواسته نوشته ای.

من کی نخوا ستم بت زنگ بزنم؛ کی فرار کردم؟

شعرتم خیلی قشنگ بود داماد شرقیم.

خیلی دلم می خواد یه دعوای حسا بی بات بکنم دیییییییییییییوونه.

من خیلی فکر کردم که جر یان خواستگا رم را بت نگم ولی نشد.

چون فکر کردم تو جدا از اینکه همسر من هستی؛ یه دوست خوب هم هستی؛

ولی نباید می گفتمگم ؛ اشتباه کردم که گفتم  .  مگه نه؟

خیلی ببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببدی


                         مرزا هیچ وقت ازت فرار نکرده

coming soon                                               coming  soon

بشتابید                                                              بشتابید
یک حراج واقعی!!!!!!!!!
آنچه شما خواسته اید!!!!!!!!!!!
غفلت موجب پشیمانی است!!!!!!!!!!!!!!!
هر چه را که بخواهید در این حراج موجود است!!!!!!!
                 با ۲۰ درصد تخفیف!!!!!!!!
اول امتحان کنید اگر پسندیدید انوقت بخرید!!!!!!!!!

**************

اقلام موجود در حراجی:
۱-قلب هزار پاره و بند خورده یک عدد!!!!!!!!!!
۲-عشق واقعی یک عدد!!!!!!!!!!
۳-علاقه و دوست داشتن هر چقدر که بخواهید!!!!!!!!!!
۴-خریت هر چقدر که فکرش را بکنید!!!!!!!!!
۵-شرف به اندازه یک کوه
۶-غیرت (نمیدانم)
۷-مدرک لیسانس به انضمام کوزه یک عدد
۸-....................
****************

تمامی اقلام فوق به انضمام خیلی چیزهای دیگر که جرات گفتنشان را ندارم  فقط با یک چیز معاوضه میشود.
با اینکه: پدر گرامی بنده هم مثل خیلی دیگر از همشهریان محترم  که جمیعا اهل یک شهرستان (با جمعیت مثلا ۴۰۰ هزار نفری) میباشیم  چندسال قبل به یک شهر بزرگ مثل شیراز یا تهران کوچ کرده بود و امروز ما هم میگفتیم :
مثلا در شیراز: برار جان مو خودوم بچه ی شیراز بیدم
یا در تهران: اده جان من خودام بچه ئی خیابان گزوین توی ناف تهرانم.
بابا جان من به چه زبونی باید به این مادر و پدر مرضا حالی کنم که بچه های شهرستان هم مثل بقیه مردمند.اینقدر شهرستانی بودن منو مثل چماق توی سر من نکوبید.
آخه اگر من بخوام اصالتم رو بریزم روی داریه که شما...............
لااله الا اله
خدایا توبه.
یک حرف هم با خانوم مرضا دارم.
خانوم محترم :
کسی که ادعا می کند  یکی را دوست دارد و بدون او می میرد هیچوقت اجازه نمی دهد خواستگار از ۱۰ کیلومتری خانه اشان رد شود چه برسد به اینکه انها را ببیند و به استقبال انها برود.

خانوم محترم:
من از روز ۳ شنبه تا به حال دارم فکر می کنم و به نتیجه ای نا خوشایند رسیده ام.به این نتیجه که ما فقط ۴ سال خودمان را گول زده ایم.تو؛ نه میتوانی و نه میخواهی که به خاطر من مبارزه کنی.پس من هم تسلیم نظریه زیبای تو می شوم.تو گفتی که هر کدام از ما که فرصت مناسبی برای ازدواج بدست اورد ازدواج کند و برود.خوب من موافقم.پیشاپیش ازدواجت را به تو و خانواده محترمت تبریک میگویم. بعد از برادر محترمتان حتما نوبت شماست. اگر ازدواج نکنید ممکن است دوستانتان ناراحت بشوند چون خیلی سفارش کرده اند.

خوب حالا میتوانم این یک هغته فرار تو را درک کنم.امروز دقیقا نهمین روز فرار تو است.سه روز اول را به حساب مراسمتان گذاشتم ولی این شش روز را پای چه بگذارم.خوب حتما داشتی بهش فکر میکردی که موقعیتش مناسب است یا نه.خوب خانوم از اینکه مصدع اوقات شدم معذرت میخواهم.
شعر زیر همان شعری استکه از دفترشعری که به تو دادم جدا کردم چون می دانستم یک روزی به درد می خورد:


عروسی تو مبارک

زمانه حادثه جوست
جدائی ما را
               همیشگی می خواست
چه آشنائی سوزان
چه عشق بی ثمری
چه لحظه های غم الوده غم انگیزی

عروسی تو مبارک
                      عروس شرقی من
دلم به یاد همان شامهای هستی زا
که با صدای گرم تو تا مرز خواب میرفتم
همیشه میگرید
مرا به خود بگذار
کسی نمیدانست
میان خانه ما با شما بیابان است
پلی که رابط ما 
                   -بود از میان رفتست
چه ابتدای لطیفی
                       عجیب پایانی

**************