آرمانشهر

درد دلهای یک رضا + بعضی اشعار

آرمانشهر

درد دلهای یک رضا + بعضی اشعار

استاد اعظم

یک شعر طنز بسیار زیبا از استاد اعظم مسعود بهنود که معلوم است علاوه بر سیاست دستی بر طنز نیز دارد که نوشته کامل ایشان را میتوانید در اینجا بخوانید.


الهی دلبرت از تو جدا شه
بره مازندرون گالش به پا شه
اگه روزی برای او بمیری
[و یا از عاشقی آتش بگیری ]
همه ش دنبال کار و بار باشه
باباش هم کاسب بازار باشه

الهی دلبرت بشاش باشه
همیشه مادرش همراش باشه

الهی دلبرت آتیش بگیره
همیشه دستشو از پیش بگیره
الهی دلبرت درویش باشه
بری دربند اون تجریش باشه

الهی دلبرت کفاش باشه
همیشه جفت کفشاش پاش باشه
الهی دلبرت بقال باشه
ولیکن پاچه اش ورمال باشه

الهی دلبرت روباه باشه
ولیکن دامنش کوتاه باشه
الهی دلبرت مامور باشه
که هر کاری کنه معذور باشه
الهی دلبرت رقاص باشه
تقاضایش دو تا الماس باش
الهی دلبرت جن گیر باشه
دلت این جا برت کشمیر باشه
الهی دلبرت آتش نشان شه
دلت آتش بگیره اب نپاشه
الهی دلبرت آوازه خون شه
مثه سوسن کوری آتش به جون شه

الهی دلبرت فرزانه باشه
همش دنبال یک دیوانه باشه

الهی دلبرت هر روز گم شه
به جای اصفهان پیدای قم شه
الهی دلبرت شبگرد باشه
ز دست تو کمی دلسرد باشه

ولیکن حضرت آقای عطار
بیا من را تورو جدت میازار
وگرنه می کنم نفرین بسیار
که منصوری شوی اما نه بر دار
الهی دلبرت منصوره باشه
و هر چی می پزه از غوره باشه

نظرات 1 + ارسال نظر
مکتب عشق سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 03:17 ب.ظ http://maktabe-eshgh.blogsky.com

سلام وبلاگ جالبی داری.
به من سر بزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد