آسمون چه بیقراره
بغضشم اشکی نداره
دل سرگردونم امشب
دیگه حوصله نداره
****
آسمون بغضتو وا کن
زمین خشکو نگا کن
ببین اینهمه جفا رو
چشمه اشکو رها کن
****
دل سرگردون تنها
میون هجوم ابرا
گریه هات چه بیقراره
نمون امشب تک و تنها
****
میدونی: اون بیوفا بود
دلش ازاد و رها بود
اومده به شهرت اما
می دونی دلش کجا بود؟
****
حالا هر چایی که میره
خاطره ش اونچا اسیره
به خیالش تک و تنها
می تونه آروم بگیره
****
بدون هر جایی که میری
توی دست من اسیری
بدون اونجا نمیتونی
توی یاد من بمیری
****
ولی حالا کم اوردی
می دونم که سرسپردی
توی خاطرات خوبم
بدون اونجا دیگه مردی
****
بهتره اینو بدونی
توی اون قفس بمونی
ثقست طلاس. می دونم
نمی خوای با من بمونی
****
منی که هیچی ندارم
توی دنیا بیقرارم
هدیه ام به تو یه دل بود
که اونم دیگه ندارم
****
ولی هر کجا که باشی
هرجای دنیا که باشی
اینو یادت باشه دیگه
توی یاد من نباشی
****
نمید انم تا به حال عاشق بوده ای یا نه.نمیدانم تا به حال دلت لرزیده یا نه.میدانم که حالا باز متهم می شوم به درک نکردن موقعیت تو و هزار چیز دیگر ولی من باورم نمی شود که این موضوع واقعیت دارد.تو اینهمه به من نزدیک باشی ولی نخواهی که مرا ببینی.آری نخواهی نه اینکه نتوانی.یاد حماقتهای خودم که می افتم بیشتر از خودم نا امید میشوم.چه شبها را که از سر شب تا صبح فقط به امید دیدن تو در اتوبوس سر نکردم.چه روزهایی که فقط به خاطر رساندن تو ۲۵۰ کیلو متر راهم را به ۷۵۰ کیلومتر تبدیل نکردم و...........می دانم زمانی که به شهرت برگردی در اولین تماست با من خواهی گفت که:در تمام مدت به یاد من بوده ای و اصلا به تو بدون من خوش نگذشته و هزار حرف وحدیث دیگر.ممکن است بتوانی مانند همیشه مرا باز خر کنی ولی ...........
برای دیدنت چه بی قرارم زدوریت سیاه روزگارم
مگر دل طاقتش چندست رضایم که چنین تقدیر زد کلک خدایم
مرزا
لادن رفت
لاله هم شاید برود
یادم نمیرود
که ایندو
چقدر
سرشار از امید بودند
سرشار از زندگی
سرشار از هیجان
هیجان زندگی منفرد
چقدر خوشحال بودند
که بعد از 29 سال
حمل یکدیگر
می توانند رها زندگی کنند
میتوانند
بدون حمل یکدیگر
بدون فشار
بدون نظارت دیگری
هر کاری که دلشان می خواهد
بکنند
هر دو می دانستند
که امکان مرگ هست
که امکان فلجی
و یا هر امکان دیگر
ولی هر دو خسته بودند
از یک بار 29 ساله
ان دونفر
آزادی را می خواستند
آزادی را
ولی حالاکه
لادن رفت
اگر
لاله هم بماند
اگر حتی
به ارزویش
که رفتن به دانشگاه
و حقوق سیاسی خواندن بود برسد
این خلآ را
با خود خواهد داشت
خلآ نبودن لادن
همان بار 29 ساله را
***
و حالا
کمیته امداد
خوشحال است
که حسابهایش
پر پول تر است.
***
امروز 17 تیر ماه 1382 ساعت 14 سیمای ایران اعلام کرد که لادن بیژنی که به همراه خواهرش لاله در زیر عمل جراحی بودند در گذشته است.و احتمال اینکه لاله هم فوت کند زیاد است.من هم به اتفاق مردم ایران ارزو مند سلامتی حداقل لاله می باشم.
ضمنآ بخش اخر شعر الهام از خبر سایت محترم گویا می باشد