آرمانشهر

درد دلهای یک رضا + بعضی اشعار

آرمانشهر

درد دلهای یک رضا + بعضی اشعار

امان از...........................

هیشه توی زندگی دنبال کسی می گشتم که من را درک کنه.

کسی که  همشه منو قبل از دفاع محکوم نکنه.

اینا را برای کسی میگم که فکر میکنه من اختیار همه کاری را دارم و اگر اون کار را نکنم

معنیش این که دوستش ندارم.

چرا فکر میکنه همه کارهایی را که اون میتونه بکنه منم میتونم انجام بدم؟

ولی دیگه واقعا برام مهم نیست .

دیگه از توصیح دادن برای نجات خودم خسته شدم.

چرا نمیخواد بفهمه که یه دختر هر چقدر هم مغرور وبی احساس و بی عاطفه هم که باشه

باز هم دوری از عشق و همسرش براش یه فاجعه  است.

اینا را نگفتم که دلش بسوزه .

اینا را گفتم چون دلم گرفته بود.

آخه به من گفته که نمیخواد صدامو بشنوه

ولی مهم نیست .

یه روزی می فهمه که چقدر دوستش داشتم

ولی افسوس که..................................

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد