چه بیرحمانه گذشتیم
از هم
و با چه غروری رها کردیم
یکدیگر را
در آن شب سیاه ظلمانی
که پناهی نبود جز دستهای خود ما
و
با چه غرور و نخوتی
خود را از خویشتن راندیم
و باور نکردیم
که هیچ ملجا و پناهی
در این وانفسا نیست
جز خود
000000ولی رها کردیم
و حالا در این غروب دلگیر جدائی
عزای خویش را
به سوگ نشسته ایم